کهن‌زاد بوم‌های اصفهان در معرض فرونشست…

کاش می دانستیم با مانایی سرزمین مان چه می‌کنیم با زاینده رود و تالاب گاوخونی که زندگی و استمرار اصفهان و همسایگان آن در گرو پایداری آنهاست و ما منفعلانه از کنار آنها در قبال معامله ها، بدهکاری ها و غفلت‌ها چه آسان گذشته ایم، عملکرد ما در قبال زاینده رود خسته از بی مهری […]

کاش می دانستیم با مانایی سرزمین مان چه می‌کنیم با زاینده رود و تالاب گاوخونی که زندگی و استمرار اصفهان و همسایگان آن در گرو پایداری آنهاست و ما منفعلانه از کنار آنها در قبال معامله ها، بدهکاری ها و غفلت‌ها چه آسان گذشته ایم، عملکرد ما در قبال زاینده رود خسته از بی مهری های مکرر، نشان داد که این گستره آبی چقدر تنها و بی حمایت است.

در میان شهرهای ایران، اصفهان همچون جواهری است که قرن ها زایند رود، صیقل دهنده و حیات بخش آن بوده است، اما امروزه زاینده رود، بارها می میرد و زنده می شود و با تمام زیستمندانش و گاوخونی با همه شهرت جهانی اش، ضجه و تمنای قطره آبی از ما می کند. ما به زاینده رود و گاوخونی که می زاید، نان می دهد، آب می دهد و زندگی می‌آفریند، بدهکاریم؛ با این وجود هنوز هم طلبکار آنهاییم چون دغدغه شان را نداریم. مدت‌هاست که از همه سو عرصه را بر زاینده‌رود تنگ کرده ایم و حالا دست به دامن منابع آب زیرزمینی و برداشت‌های فزاینده آنها، کهن زاد بوم اصفهان و شهرها و تمدن هایمان را هم در خطر نابودی و ویرانی قرار داده ایم و اکنون نتیجه همه آن زیاده خواهی ها سبب شده که اصفهان با یادمان‌ها و عرصه‌های تاریخ شمارش، دچار پدیده فرونشست شده است که تاوان چنگ بردن به منابع آبی روان در سر و بن زمین است و حالا این زمین است که می خواهد اصفهان را ببلعد. بلایی که با افزایش جمعیت و کمبود آب حاصل از آورد طبیعی و طرح های انتقال آب با پدیده فرونشست زمین و گرد و خاک ناشی از خشک شدن تالاب گاوخونی، ابعادش را نشان می دهد و اینگونه طبیعت در مقابل زیادخواهی‌های ما سیلی محکمتری می زند که تیمار آن جبران ناپذیر است و طرح های انتقال آب بیشتر از آنکه مرهمی برای زخم ها و درمانی برای زاینده رود و گاوخونی باشند، عامل فروپاشی اصفهان خواهند بود. در دشت های مهیار، اصفهان و برخوار، فلاورجان و نجف آباد و رودشتین زمین فرو می رود و در کوهپایه و سگزی بیابان به شدت رشد کرده و اینها نشان دهنده آن است که اصفهان به مرز ورشکستگی اکولوژیکی رسیده است و به زودی بحران هیدروپلتیکی به آن افزوده خواهد شد. اکنون به لطف مدیریت جزیره ای زاینده رود، سهم اصفهان تنها فرونشست، خشکی، برهوت و گرد و غبار شده است و همه کهن زاده های ارزشمند اصفهان که همه ایرانیان با آنها خاطره دارند همچون نقش جهان، پل خواجو، سی و سه پل که صندوق های ارزی غیرمعامله ایرانیان بوده اند و می توانستند پول پایدار تولید کنند در معرض فرونشست و نابودی قرار گرفته اند. البته هنوز هم فرصت برگشت به سمت قوانین طبیعی و حرمت نهادن به آنها هست، در غیر این صورت بالاخره زمانی خواهد رسید که طبیعت دیگر تاب نخواهد داشت و اثرات آن همانند امروز در غالب ریزگردها، افزایش فرسایش بادی، فرونشست زمین، افت حاصلخیزی خاک و متروکه شدن روستاها نمایان می شود.