اصفهانی بودن یک مسئولیت است

یک اصفهان‌شناس و مدرس تاریخ، اصفهانی بودن را یک مسئولیت دانست و تأکید کرد همه ما باید به جای بحث‌های بیهوده سیاسی اهمیت و مسئولیت ایرانی و اصفهانی بودن را به جوانان بیاموزیم. عمارت هنرمند وابسته به سازمان فرهنگی اجتماعی ورزشی شهرداری اصفهان به مناسبت هفته فرهنگی اصفهان و در یک سخنرانی مجازی با حضور […]

یک اصفهان‌شناس و مدرس تاریخ، اصفهانی بودن را یک مسئولیت دانست و تأکید کرد همه ما باید به جای بحث‌های بیهوده سیاسی اهمیت و مسئولیت ایرانی و اصفهانی بودن را به جوانان بیاموزیم.

عمارت هنرمند وابسته به سازمان فرهنگی اجتماعی ورزشی شهرداری اصفهان به مناسبت هفته فرهنگی اصفهان و در یک سخنرانی مجازی با حضور دکتر مهدی کیوان به مباحثی در باب تاریخ اصفهان پرداخت.

این اصفهان‌شناس و مدرس دانشگاه سخنرانی خود را با این جمله آغاز کرد که هر شهری باید برای خود بزرگداشت داشته باشد لذا وظیفه داریم که اصفهان را معرفی کنیم.

کیوان گفت: شهر اصفهان به دلیل وضعیت خاص اقتصادی و استراتژیک، مرکزیت ایران و جریان داشتن رودخانه زاینده‌رود نسبت به سایر شهرهای ایران دوام بیشتری پیدا کرده در حالی که نام برخی شهرها تنها در کتاب‌ها باقی مانده است.

وی تأکید کرد که اصفهان در دوره‌های آل‌بویه، سلجوقیان و صفویه که ایران کشوری ثروتمند شد به شهری سرآمد تبدیل گردید که مسجد حکیم، مسجد جامع و میدان نقش‌جهان نمونه‌هایی از یادگارهای این سه دوره است.

این اصفهان‌شناس با بیان اینکه اصفهانی بودن یک مسئولیت است، افزود: امیدوارم از لابه‌لای سخنان خود به نسل جوان که دچار نومیدی است، هشدار و انذار دهم که اصفهان شهری مورد توجه و محترم بوده و ادبیات ما از ستایش این شهر پُر است.

کیوان انقلاب مشروطیت در سال ۱۲۸۵ شمسی را یکی از نقاط عطف تاریخ اصفهان دانست و درباره زایش و بالش مدنیت مدرن در اصفهان از ۱۲۸۵ تا ۱۳۵۷ گفت: لایه و قشری که در دوره مشروطیت به منورالفکر معروف بودند که در دوره رضاشاه به آنها روشن‌فکر گفته می‌شد، باید در جامعه صاحب اثر باشند چون مردم به راهنمایی نیاز دارند. قشری به نام منورالفکر و روشن فکر متولد شد که مدنیتی را قبول دارند که پس از شکست ایران در ترکمنچای با آن برخورد می‌کنیم، چون آن زمان متوجه شدیم که تاریخ اروپا ورق خورده و ما عقب مانده‌ایم.

وی بیان کرد: این سوال که چرا دیگران پیشرفت کرده‌اند و ما به جایی نمی‌رسیم، آغاز مدنیت مدرن در ایران است. از زمان شکست در ترکمنچای که یک‌سوم خاک ایران از دست رفت و در ادامه نیز جدایی هرات و بحرین به فکر افتادیم که مدنیتی که تا به حال داشتیم جوابگو نیست. پس برای وارد کردن مدنیت به سرزمین خود عده‌ای محصل را به خارج از کشور فرستادیم.

این مدرس تاریخ با بیان اینکه تجدد به معنای آسفالت کردن خیابان‌ها، برج‌سازی و ساخت مترو نیست، اضافه کرد: تجدد طبقه خاص معنا و مفهوم مشخصی دارد. مدنیت بیشتر به معنای نواندیشی در ذهن است. کسی باید باشد که مدنیت تجددخواه را رهبری کند اما متأسفانه اولین گروه دانشجویانی که به اروپا رفتند تحت‌تأثیر عظمت اروپا قرار گرفته و از موضع انفعال با آن برخورد کردند، یعنی غرب را نشناخته، یا با آن درافتادیم یا شیفته آن شدیم.

کیوان با بیان اینکه پس از حمله محمود افغان به ایران و به‌خصوص اصفهان این شهر ویران می‌شود، تصریح کرد: در آن زمان کوچه‌های اصفهان پر از اجساد مردم می‌شود و این وضعیت بر مردم اصفهان اثر می‌گذارد. از زمان حمله محمود افغان تا زمان انقلاب مشروطیت در اصفهان هیچ امنیتی وجود نداشته است، به‌طوری که ظل‌السلطان حاکم اصفهان در نامه‌های خود گلایه می‌کند شهری خرابه را به او تحویل داده‌اند. در این فضا جایی برای مدنیت مدرن وجود ندارد و با وجود تلاش‌هایی که انجام می‌شد، خسته می‌شدند.

وی با بیان اینکه تجدد در فکر و اندیشه تبلور می‌کند، گفت: در این بخش اصفهان، تبریز و تهران مسئولیت دارند کما اینکه این سه شهر بودند که در انقلاب مشروطیت و انقلاب اسلامی بیشترین نقش را داشتند. عبور از سنت به معنای کنار گذاشتن سنت نیست بلکه باید سنت‌ها را شناخت و تکریم کرد و هرگز نباید آنها را دور انداخت و تنها آنچه که برای زندگی امروز موثر نیست را باید در موزه‌ها نگهداری کرد.

این اصفهان‌شناس ادامه داد: اصفهان در حدود ۲۰۰ سال قبل ویرانه‌ای بوده و امکاناتی که امروز در اختیار جوانان اصفهانی قرار دارد حتی در نسل من وجود نداشت. از نظر فرهنگی اصفهان شهر تک‌ستاره‌ها است که زود طلوع و زود هم غروب می‌کنند و تداوم ندارند.

کیوان وجود جلفا در جوار شهر اصفهان را نعمتی برای مردم اصفهان دانست که خاستگاه نخستین چاپخانه، نخستین روزنامه و نخستین مدارس پسرانه و دخترانه شده و در ادامه و از زمان مشروطیت به بعد مردم اصفهان مدارس زیادی در شهر تأسیس می‌کنند.

وی مردم اصفهان را نخستین مردمی دانست که متوجه شدند ما از کاروان تمدن بشری دور مانده‌ایم و به مطالب روزنامه‌های زمان مشروطیت در باب راه‌های ترقی اشاره کرد.

این اصفهان‌شناس افزود: از زمان انقلاب مشروطیت تا انقلاب اسلامی، پنج نسل در سیر زایش و بروز مدنیت تجددخواه در اصفهان موثر بوده‌اند. سیدجمال‌الدین واعظ اصفهانی پدر محمدعلی جمالزاده(نسل اول)، جابری انصاری(نسل دوم)، امیرقلی امینی(نسل سوم)، منوچهر قدسی(نسل چهارم) و فضل‌اله صلواتی و هوشنگ گلشیری(نسل پنجم) نمونه‌هایی از افراد موثر این پنج نسل هستند. تمام روشنفکران و تحصیل‌کردگان مدرن در این پنج نسل، عالم‌زادگان و افرادی بوده‌اند که ریشه و خانواده روحانی داشته‌اند و به ندرت ریشه در خانواده تجار و بازاریان داشتند.

کیوان با بیان اینکه مردم اصفهان در طول تاریخ به پیشرفت و مدنیت علاقه داشته‌اند، خاطرنشان کرد: باید با پرهیز از بحث‌های سیاسی، اصفهانی و ایرانی بودن را به جوانان یاد داد تا به دور از عملکرد انفعالی و فقدان اندیشه از پایان یافتن اندیشه و مرگ تک ستاره‌ها جلوگیری کردد.

صحنه پژوهان از تئاتر اصفهان گفتند

در ویژه برنامه “صحنه پژوهان” که به مناسبت هفته فرهنگی اصفهان از سوی دفتر تخصصی نمایش در موزه هنرهای معاصر به انجام رسید، از ناصر کوشان برای تألیف اثر “تاریخ تئاتر اصفهان”، مریم موحدیان اثر”نمایشنامه نویسان معاصر ایران(۲ جلد)” و علیرضا ارواحی اثر “نامتناهی سازی سیسایت در آیین های نمایشی” به عنوان پژوهشگران اصفهانی عرصه تئاتر، تقدیر به عمل آمد.

رضا سُرور، منتقد تئاتر که مهمان ویژه این مراسم بود، به تاریخچه پژوهش تئاتر در دنیا از گذشته های دور تاکنون اشاره مفصلی داشت و در ادامه گفت: از بخت‌یاری ما بوده که پژوهش تئاتر در ایران از همان اولین بارقه‌هایش هرگز موضعی خنثی یا بی‌طرف نداشته‌ است.

وی افزود: شاید تقارن آغاز تئاتر مدرن ایرانی با نهضت مشروطیت باعث شده که پژوهشگران تئاتر ایران علاوه بر تلاش برای شناخت تکنیک تئاتر؛ وجه اخلاقی، اجتماعی و سیاسی آن را نیز مد نظر داشته باشند.

این فعال عرصه تئاتر با بیان اینکه در تاریخ نظریه و پژوهش تئاتر غرب مسئله‌ اساسی همان توالی پژوهش‌هاست، ادامه داد: در ایران گسست در سیر پژوهش نمایان است، این گسست نه فقط به‌معنای توقف در انتشار کتاب‌ها بلکه به‌معنای قطع ارتباط فکری میان نسل‌هاست.

به گفته وی، در غیاب ارتباط فکری و عدم انتقال تجربه‌ها، هر نسل، بی‌اعتنا یا بی‌اطلاع از دستاورد‌های پیشین کار خود را بی‌هیچ نکته جدیدی از صفر آغاز می‌کند. چند گام به‌پیش می‌رود، و بعد متوقف و ناپدید می‌شود، نسل بعدی از راه می‌رسد، دوباره از صفر آغاز می‌کند و در پایان به سرنوشت پژوهشگر پیشین دچار می‌شود.

سرور، اولین دلیل تزلزل جایگاه پژوهش در تئاتر ایران را فقدان پژوهشکده‌‌های تئاتر نامید و گفت: وجود پژوهشکده‌هایی که با سازوکار مناسب بتوانند دستاوردهای پیشین را آرشیو کنند، به مطالعات تئاتر سمت و سویی ببخشند و نهایتاً با بودجه‌ای مکفی بتوانند پژوهشگران را از دغدغه‌های معیشتی بازدارند، یک ضرورت است اما در کشور ما چون رویا می ماند.

این منتقد تئاتر با بیان اینکه دایرۀ پژوهشگران تئاتر ایران تنها محدود به پایتخت نیست، یادآور شد: حیرت‌انگیز است که پژوهشگرانی در اقصی نقاط ایران در غیاب پژوهشکده، فقدان امکانات و فقر منابع با تلاشی ستودنی «تئاتر مردمی» شهرهای خویش را به‌دقت ثبت و بررسی می کنند.

وی افزود: این پژوهش‌ها به‌راحتی انجام نمی‌شوند و پژوهشگران یا مورخان تئاتر برای انجام کار خویش دست‌کم با دو معضل اساسی مستندات مکتوب و قرار گرفتن رودروی تاریخ انگاران مواجه هستند.

سرور با بیان اینکه در سال‌های اخیر نمونه‌های قابل توجهی از این آثار پژوهشی اصیل نگاشته شده‌اند، تاکید کرد: به گواهی آثار منتشره، تحولات تئاتر اصفهان با آن سابقه دیرپای خویش یا تئاتر گیلان و مشهد با هنرمندان پرشمارش اینک با دقتی علمی، زیر نگاه پژوهشگران سنجیده و ارزیابی می‌شود و صورت‌بندی جامعی از سیر نمایشنامه‌نویسی در ایران ارائه می شود.

سرور با طرح این موضوع که توازنی میان پژوهش‌های نظری و عملی وجود ندارد، گفت: پژوهش‌های متن‌محور و تاریخ‌نگاری تئاتر رشدی یک‌سویه داشته‌اند و هنوز خبری از پژوهش‌های چشمگیر اجرایی نیست.

این نویسنده با تاکید بر اهمیت طبقه‌بندی داده‌ها و صورت‌بندی نتایج تصریح کرد: چنین کاری اکنون با تلاش محققان و پژوهشگران تئاتر، در حال انجام است و هم‌دوشی پیشکسوتان تئاتر که در دهه‌های گذشته شاهدان عینی وقایع تئاتر در ایران بوده‌اند با نسل جوانی که از دانشکده‌های تئاتر سربرمی‌آورد، توانسته تصویر کاملی از تئاتر ایرانی ترسیم سازد.

به گفته وی، هنگامی که این پژوهش نوپای نظری با پژوهش‌های اجرایی و صحنه‌ای به توازن برسد، زمینه منطقی برای شکوفایی پژوهش تئاتر در ایران فراهم می شود.

تئاتر علمی نقطه مقابل تئاتر سنتی اصفهان بود

پیشکسوت تئاتر اصفهان نیز در این مراسم پژوهشگران تئاتر را در اقلیت دانست و برگزاری چنین برنامه هایی را ارزشمند قلمداد کرد.

ناصر کوشان با اشاره به تجربیات گذشته خود گفت: در آن مقطعی که از کارگاه نمایشی تهران به اصفهان بازگشتم، تئاتر علمی در مقابل نمایش سنتی بود و از هر مسیری می رفتیم، به بن بست می خوردیم، تئاتر علمی همواره در سایه بود و شرایط زیستی اصفهان به گونه ای بود که ما را نمی دیدند.

وی افزود: برای اجرای تئاتر علمی در اصفهان امکاناتی در اختیار نداشتیم و به دشواری سالنی را در اختیار گرفتیم اما با این حال دوام آوردیم، هر چند که تماشاگر تئاتر سنتی اصفهان در هر اجرا، ۸۰۰، ۹۰۰ نفر بودند اما تماشاگر تئاتر ما بیشتر از ۲۰ نفر نبود که البته اساتید مطرح ادبیات و فلسفه در میان این تعداد محدود حضور داشتند.

این منتقد تئاتر با اشاره به تلاش هایش برای سوق دادن تئاتر اصفهان به سمت تئاتر علمی بیان داشت: در آن زمان به دلیل اینکه خودمان نمایشنامه نویس نداشتیم، از نمایشنامه های ترجمه استفاده می کردیم و در زمان سفر اوژن یونسکو به اصفهان، نمایشنامه ای از او را به روی صحنه بردیم که مورد تاییدش قرار گرفت.

کوشان به بیان خاطره ای از حضور اوژن یونسکو در اصفهان پرداخت و گفت: یونسکو طی صحبتی که با هم داشتیم، تاکید داشت در مورد زندگی مردم کوچه بازار تحقیق کنید و از زندگی آنها بنویسید که از آن زمان مصمم به پژوهش در تاریخ تئاتر و نمایش اصفهان شدم.

وی با تقدیر از مسئولان تالار هنر و معاونت فرهنگی شهرداری اصفهان برای برپایی مراسم صحنه پژوهان به تالیفاتش در حوزه تئاتر اشاره کرد و گفت: در جلد اول کتاب “تاریخ تئاتر اصفهان” مراحل تحول و دگرگونی هنر نمایش از زمان صفویه تا پیروزی انقلاب بررسی می شود.

این نویسنده با اشاره به مصاحبه مفصلی که با مرحوم رضا ارحام صدر داشته است، بیان داشت: مرحوم ارحام صدر با ارائه نمایش کمدی انتقادی، با اسلوب و کلام اصفهانی که برگرفته از لهجه شیرین او بود، مخاطبان زیادی را جلب کرد.

وی با بیان اینکه ارحام صدر در نمایش های فی البداهه شوخی هایی خلق می کرد بدون اینکه به روند نمایش ضربه زند، یادآور شد: اکثر مسافرانی که به اصفهان سفر می کردند، علاوه بر بازدید از آثار تاریخی اصفهان، به تماشای نمایش های ارحام صدر می رفتند.