علوم در خدمت اقتصاد

فرزانه مستاجران همه ما حتی برای یکبار هم که شده انشایی با موضوع علم بهتر است یا ثروت نوشته ایم و هر کدام با توجه به شرایط جامعه، موقعیت خانوادگی و افکارمان یکی را انتخاب کرده و در دفاع از آن دلایل زیادی را بیان کرده ایم. شاید همه دهه پنجاهی ها و شصتی ها […]

فرزانه مستاجران

همه ما حتی برای یکبار هم که شده انشایی با موضوع علم بهتر است یا ثروت نوشته ایم و هر کدام با توجه به شرایط جامعه، موقعیت خانوادگی و افکارمان یکی را انتخاب کرده و در دفاع از آن دلایل زیادی را بیان کرده ایم. شاید همه دهه پنجاهی ها و شصتی ها علم را انتخاب می کردند اما در دهه های بعدی به ندرت انتخاب علم مشاهده می شود زیرا جوانان این دوره می بینند کسانی که تحصیلات آکادمیک دارند آنچنان هم جز افراد مرفه جامعه نیستند. اما واقعیت آن است که علم تنها به تحصیلات دانشگاهی بر نمی گردد بلکه علوم و فنون واقعی که به درستی در ذهن دانش آموزان و دانش جویان جای گرفته است باعث ایجاد ثروت نیز خواهد شد در واقع همه علوم برای بهتر زندگی کردن انسان ها به وجود آمده اند و علم اقتصاد با کمک تمامی علوم پایه این مهم را فراهم میکند.

به طور مثال بیشتر ماهایی که از درس ریاضی فراری بودیم هم اکنون نیز بر این باوریم که این درس سخت کجای زندگیمان موثر بود؟! در حالی که بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته، از سال‌ها قبل به این نتیجه رسیده‌اند که ترکیب قابلیت‌های مبحث کارآفرینی و ریاضیات می‌تواند یک شرایط بُرد-بُرد را ایجاد کند. در واقع قابلیت‌های کارآفرینی زمانی می‌تواند ارزشمند باشد که دانش‌آموزان در حال یادگیری، ریاضیات را فرا گیرند. در این صورت است که دانش‌آموزان هر دو قابلیت را به طور همزمان ارتقا می‌بخشند. بر اساس نظر کارشناسان آموزش درباره کارآفرینی، بر مطالعه و نظریه کارآفرینی به عنوان یک پدیده دلالت دارد، یعنی آنچه که در مدارس شاهد آن هستیم. آموزش در کارآفرینی، بر آموزش عملی و نظری درباره چگونگی پایه‌ریزی شرکت‌ها دلالت دارد  و در آخر، آموزش برای کارآفرینی، بر یادگیری این امر دلالت دارد که دانش‌آموزان یا دانشجویان در کدام یک از فعالیت‌های اجتماعی مشارکت کنند تا به آنها فرصت اثرگذاری در فرآیند کارآفرینی و مسئولیت‌های آن داده شود.

 آنچه که در این زمینه باید انجام شود آموزش خلاقیت و نوآوری است. آشنایی با مبانی ایده‌پردازی بین‌رشته‌ای، حل مسئله و تصمیم‌گیری، آشنایی با اصول طراحی اتاق فکرو البته آشنایی با کار گروهی از جمله مواردی است که میتوان در این زمینه انجام داد.

به همین دلیل باید در مبانی آموزشی چه در سطح مدارس و چه دانشگاه ها تجدید نظر شود و آموزش هایی هم چون، انواع نوآوری، چرایی و چگونگی  کسب‌وکار نوپا، بازار،  شرکت،  تفکر طراحی،  آشنایی با امکان‌سنجی طرح، آشنایی با اصول جذب و سرمایه‌گذاری و تأمین مالی خطرپذیر، آشنایی با بازاریابی و فروش، آشنایی با انواع قراردادها، آشنایی با مالکیت فکری و ثبت اختراع، آشنایی با ایجاد چگونگی شرکت‌های دانش‌بنیان گنجانده شود تا دیگر افراد مجبور به انتخاب بین علم و ثروت نشوند و هر کس علم بیشتری داری بتواند از سطح رفاه بالاتری در جامعه برخوردار شود.

در واقع باید گفت علم شما، اگر واقعا علم از نوع خوب باشد، قطعا منشا و مولد ثروت است و این علم است که میتواند بصورت مداوم، امنیت، آسایش، و زیبایی را در زندگی شما خلق کند. نکته دیگر اینکه علم نیاز به مراقبت ندارد و همواره مانند یک شیء گرانبها در درون شماست و هیچکس نمیتواند آنرا از شما بدزدد، حال آنکه ثروت همواره نیازمند مراقبت دقیق توسط شما دارد.

به بیانی دیگر مشکل از علم نیست بلکه مشکل از جایی شروع می شود که ارزش ها در جامعه تغییر کند و کسانی معتبر باشند که با ارتباطات خود بتوانند به ثروت های هنگفت دست یابند ! حتی اگر بی سواد باشند . به قول یک ضرب الامثل قدیمی ”  آب که سر بالا بره قورباغه ابوعطا می خونه ” حالا هم وضعیت کشور ما همین گونه شده و دیگر علم جایگاهی ندارد.”