پویش فرهنگی رسانه و مردم

آزاده سلیمان نژاد/ پویش فرهنگی رسانه و مردم به همت خانه مطبوعات و خبرنگاران وحمایت استانداری ودانشگاه علوم پزشکی اصفهان ۲۵ تیرماه برگزار شد. سه اکیپ از اصحاب رسانه استان با حضور در نقاط مختلف شهر در خصوص رعایت موارد بهداشتی و اطلاع‌رسانی در مورد خطرات بیماری کرونا با مردم گفتگو کردند. من نیز به […]

آزاده سلیمان نژاد/ پویش فرهنگی رسانه و مردم به همت خانه مطبوعات و خبرنگاران وحمایت استانداری ودانشگاه علوم پزشکی اصفهان ۲۵ تیرماه برگزار شد. سه اکیپ از اصحاب رسانه استان با حضور در نقاط مختلف شهر در خصوص رعایت موارد بهداشتی و اطلاع‌رسانی در مورد خطرات بیماری کرونا با مردم گفتگو کردند. من نیز به عنوان یکی از اعضای خانه مطبوعات در این برنامه حضور داشتم. جلسه ای که با عنوان خبرنگار در آن شرکت می کردم اما نه صحبتی از نام رسانه بود ونه حرفی از کارت هدیه. هر چه بود حضور داوطلبانه وخود جوش اهالی رسانه اصفهان بود که قلبشان برای مردم شهرشان می تپید. ماسکها وگان های یک شکل واندازه ای که همکارانم به چهره وتن داشتند گویای همدلی وهم زبانی با مردم برای مقابله با ویروسی است که دوسالی است مردم و به خصوص کار درمان را به ستوه آورده است. با پوشیدن گان ها در همان ابتدا می توانستیم کمی از حال و روز پزشکان و پرستاران را درک کنیم. بعد از آن به میان مردم رفتیم ودل به دلشان دادیم بعضی از مردم در ابتدا دید خوبی نسبت به حضور ما نداشتند و گمان می کردند از طرف سازمان های دولتی آمده ایم تا در صورت عدم رعایت پروتکل ها جریمه شان کنیم.این را می شد از کرکره مغازه هایی که در خیابان احمد آباد بادیدن ما پایین کشیده شد فهمید. ناگفته نماند مردم اینبار بیشتر از همیشه در زدن ماسک همت می‌کردند.البته تعداد اندکی هم جسته وگریخته یودند که ماسک نداشتند وبه محض دیدن ما ماسکهای چروکیده را از جیب یا کیف شان در می آوردند و به چهره می زدند. دختر جوانی در پاسخ به تعجب من بعد از دیدن ماسکش گفت: مدتهاست در کیفم بدون استفاده مانده. مرد نسبتا مسنی که ماسک نداشت در توجیه رفتارش می گفت به جای ماسک زدن می بایست سیستم ایمنی بدن را تقویت کرد وگرنه در همه دورانها از گذشته تا به امروز ویروسها وبیماریهای مختلف وجود داشته، به اعتقاد وی رعایت زیاد بهداشت خود موجب حساسیت بدن به انواع بیماریها ودرنتیجه مبتلا شدن است. کلی وقت و انرژی گذاشتیم تا وی را متوجه این موضوع کنیم که کرونا ویروس بیماری است که فقط با خود فرد مبتلا کار ندارد چه بسا اینکه فردی با ظاهر سالم خود ناقلی باشد برای افراد خانواده وعزیزانش و عدم رعایت بهداشت در مورد این بیماری حکم سوراخ کردن کشتی توسط فردی است که می‌گوید من فقط جایی که خودم نشستم را سوراخ می کنم. در این میان بودند مردمی که قدر دانی می کردند وبعد از اینکه متوجه می‌شدند ما هم از خودشان هستیم از صمیم قلب برایمان دعا می‌کردند که کرونا نگیریم. جوانی حدود ۳۰ ساله گله مند بود از اینکه چرا دولت فکری برای ضررو زیان کاسبها و مغازه داران که متحمل خسارت فراوان شده اند نمی کند. او می گفت من ۳۵ میلیون اجاره مغازه می دهم با تعطیلی مغازه ها خسارات سنگینی به ما وارد می شود در ضمن این تعطیلات باعث افزایش دورهمی ها وشب نشینی ها می‌شود. به وی گفتم تعداد زیادی از مبتلایانی که به مراکز درمانی مراجه کرده اند افراد یک فامیل یا آشنایانی بوده اند که در دورهمی ها شرکت کرده اند.در بین اکیپ ما یکی از همکاران با چنان شور و اشتیاقی با مردم حرف می زد واز آنها می خواست موارد بهداشتی را رعایت کنند که تحسین ما را بر می انگیخت.اما نکته قابل توجه اینکه مردم نسبت به رسانه ها به خصوص صدا وسیما انتقاد می کردند، برخی می گفتند چرا رسانه ملی آمار واقعی فوتی های کرونا را نشان نمی‌دهد در حالی که آمار واقعی را باید از رسانه های بیگانه بفهمیم یکی دو نفر دیگر تیز می‌گفتند اگر حاکمیت دلش برای مردم می سوخت سفت و محکم جلوی ترددها را می گرفت که مردم به مسافرت ومیهماتی نروند.عده ای دیگر نیز ازماخواستند که به مسئولین بگوییم جلوی عزاداریها را بگیرد چرا که تعداد زیادی از مردم در فضاهایی سرپوشیده برای عزاداری تجمع می کنند واین مانند سال گذشته تجربه تلخی از افزایش مبتلایان وفوتی ها بعد از تاسوعا عاشورا خواهد گذاشت. جوانی هیئتی که مشغول چای ریختن در خیمه حسینی بود می گفت چرا میهمانی ها وجشن تولدها وعروسی ها تاقبل از محرم بدون محدودیت برگزار شد وکسی اعتراضی هم نکرد اما حالا که زمان عزا داری ماه محرم است باید در قرنطینیه شویم با شنیدن این حرف ها وحدیثها به یکباره قلبم فرو ریخت چقدر ما اهالی رسانه رسالتمان سنگین است. سخت است از جنس مردم بودن اما در مقابل همه حرف هایی که برخی شان هم درست بود جوابی نداشته باشیم. هوا که کاملا تاریک شد ماموریت مانیز به پایان رسید با جسمی خسته و ذهنی آشفته سوار اتوبوس شدم تا به خانه برگردم. تنها فکر کردن به این موضوع حالم را خوب می کرد که من و همکارانم توانسته باشیم با هشدار دادن حتی فقط یک نفر را از ابتلا به بیماری و مرگ نجات داده باشیم