مصاحبه با کارگردان نمایش “ده دقیقه داغ”

این نماش در حیطه‌ی " تئاتر مستند " قرار می‌گیرد و به یک حادثه واقعی که یازده سال پیش در شهر اصفهان رخ داده اشاره دارد. به دلیل جذابیت تئاتر مستند و نقشی که در آشنایی شهروندان با اجتماع و تاریخ معاصرشان دارد، نمایش " ده دقیقه داغ" در جایگاه ویژه‌ای میان دیگر آثاری که تاکنون روی صحنه رفته‌اند، دارد

میزبان : زهرا علوی

مهمان : محسن عرب زاده

« ده دقیقه داغ » نام نمایشی است نوشته محسن رهنما و به کارگردانی محسن عرب زاده که از اول تیرماه در تالار هنر اصفهان به روی صحنه اجرا رفته است. این نماش در حیطه‌ی ” تئاتر مستند ” قرار می‌گیرد و به یک حادثه واقعی که یازده سال پیش در شهر اصفهان رخ داده اشاره دارد. به دلیل جذابیت تئاتر مستند و نقشی که در آشنایی شهروندان با اجتماع و تاریخ معاصرشان دارد، نمایش ” ده دقیقه داغ” در جایگاه ویژه‌ای میان دیگر آثاری که تاکنون روی صحنه رفته‌اند، دارد. به همین بهانه گفت و گویی داشته ام با محسن عرب زاده، کارگردان نمایش که در ادامه تقدیم می‌گردد.

_به عنوان اولین سوال، اجازه بدهید درباره سابقه فعالیت شما پیش از نمایش «ده دقیقه داغ» در زمینه‌ی ” تئاتر مستند ” بپرسم؟

م.ع : در واقع اولین بار است که کار مستند انجام می‌دهم.البته نمی‌توانم صد در صد این کار را یک تئاتر مستند بنامم.چون از استانداردهای تئاتر مستند، کمی پا را فراتر گذاشته‌ام. دلیلش هم این است که بتوانم با مخاطبی که شاید کمتر تئاتر مستند دیده ارتباط برقرار کنم.در اصفهان خیلی کم تئاتر مستند اجرا شده حتی در تهران هم کم هست، چرا که تئانر مستند آنگونه که تئاتر روایی یا همان درام با تماشاگر ارتباط برقرار می‌کند، نیست و به همین دلیل برای کارگردان ریسک است که وارد این حوزه بشود.بنابراین من سعی کردم هم مستند را داشته باشم و هم درام را روایت کنم. حادثه کاملا واقعی است و ریز به ریز اطلاعاتی که از روز حادثه و انفجار در شرکت ارساگاز را دریافت کرده بودیم، سعی کردیم انتقال بدهیم.

_ مدت زمان ” ده دقیقه ” هم که طبق متن نمایش، فرصت تصمیم گیری برای آتش نشانان بود، جزئی از همان اطلاعات واقعی بوده است؟

م.ع : بله و حتی خیلی کمتر از ده دقیقه ! در واقع این زمانی بوده که باید آتش نشانان از خانواده و وابستگانشان خداحافظی می‌کردند، فرمانده آتش نشانی جناب آقای بزرگزاد در آن زمان، به همکارانش تایم می‌دهد، می‌گوید که : این حریق، حریقی نادر است و شما باید تصمیم بگیرید که وارد عملیات مهار حریق بشوید یا نشوید! چیزی حدود ۱۳۰ بار از جنس این حریق در جهان اتفاق افتاده که فقط ۱۰ یا ۱۲ مورد از آن کنترل شده و بقیه منجر به انفجار شده است.آخرین مورد در کره جنوبی رخ داده که انفجار تا کیلومترها همه چیز را نابود کرده است.اگر این انفجار مهار نمی‌شد و در اصفهان رخ می‌داد، تا یک شعاع پانزده کیلومتری را دربر می‌گرفت و خسارت به بار می‌آورد.

_ حالا که به واسطه‌ی تئاتر مستند وارد مسائل فنی شدیم، دوست دارم بپرسم چگونه درشهرمان اصفهان از وقوع چنین فاجعه‌ای جلوگیری به عمل آمد؟

م.ع : آتش نشانان با استفاده از آب، مخزن‌های گاز مایع را خنک کرده‌اند تا انفجار رخ ندهد و نشت گاز از مخزن به انتها برسد. طبق گزارش‌ها، لحظه‌ای هست در حادثه (که ما البته در نمایش آن را نیاورده‌ایم) و آن لحظه‌ای است که یکی از آتش‌نشان ها خودش را به مخزن می‌رساند و در حرکتی شجاعانه، شیر فلکه مخزن را می‌بندد و همین باعث می‌شود که آتش کنترل شود، حرکتی عجیب و با از خود گذشتگی بی نظیر!

_ چه شد که در روایت حادثه به ایشان واین حرکت شجاعانه اشاره نکردید؟

م.ع : چون حرکت کلی آتش نشانان در ورود به دل این حادثه و گرفتن تصمیم برای از جان گذشتن، بیشتر برایمان مهم بود.ممکن است این موقعیت در هر شغل دیگری اتفاق بیفتد.حتی می‌شود گفت این کار آتش نشان است که به دل آتش بزند، ولی این که مخاطب درک کند خود او چقدر به این لحظه نزدیک است، فرقی نمی‌کند کجا باشد، در اتاق عمل برای یک پزشک، جایی دیگر برای یک پلیس یا هر کس دیگری در هر شغلی، خودش را نزدیک ببیند به انتها. من خیلی دوست داشتم به این لحظه نزدیک بشوم. به همین دلیل هیجان آتش نشانی را خیلی کم روی صحنه آوردم، فقط در حدی که احساس مخاطب گره‌ای بخورد با حال و هوای حادثه.

_ در واقع شما روی تقابل زندگی و مرگ کار کردید، به خصوص دیالوگ یکی از شخصیت‌های زن، که می‌گفت من یک دقیقه ، یک دقیقه را زندگی می‌کنم به نظرم درخشان بود. در مورد اجرا صحبت کنیم اگر موافقید. نورپردازی در کار شما خیلی شاخص بود به خصوص در صنه‌هایی که تصویر پخش ویدئو پروژکتور بر سطح صحنه را داشتید. چه شد سراغ این ایده رفتید؟

م.ع : من به دنبال فرمی از روایت بودم که بتوانم همه بخش‌های قصه ام را در آن فرم بیان کنم.سعی کردم جایی که کاراکترها در خانه هستند را از جایی که در صحنه حادثه هستند، با نورپردازی تفکیک کنم. با فرم‌های تک نور مربع و اینکه آدم‌ها را داخل آن تک نورها قرار دادم، می‌خواستم احساس تنهایی آدم‌ها واینکه همه ما در این چارچوب تنهایی با هم مشترکیم را به مخاطب انتقال دهم. تا الان خیلی از تماشاگرها به این موضوع اشاره کرده‌اند و فکر می‌کنم این حس را از این تک نورهای مربع گرفته‌اند. مثلا شب اول یک تماشاگر خارجی داشتیم که با اینکه زبان فارسی نمی‌دانست، ولی با این بخش از نورپردازی ارتباط گرفته بود و این برای من خیلی جذاب بود.برای پخش پروژکتور هم، روی کف صحنه یک شیب مناسب ایجاد کردیم.البته معمولا سالن‌های استاندارد این شیب مناسب روس سن را دارند تا مخاطب بتواند کف صحنه را ببیند و به سطح صحنه اشراف داشته باشد، اما در این سالن ما خودمان این شیب را ساختیم.

_ چه جالب! یعنی حدودا چند درجه شیب ایجاد کردید؟

م.ع :  در طراحی صحنه، شیبی حدود ۶ درجه را در کف ایجاد کردیم.

_ و این شیب باعث میشد که تصویر ویدئو پروژکتور روی سطح صحنه به خوبی برای تماشاگر قابل دیدن باشد.این ایده پخش روی کف صحنه، حاوی چه نکته‌ای بود؟

م.ع :  این ایده را در واقع برای تفکیک فضایی به کار بردم. یعنی آن بخشی که مرتبط است با تماشاگر و درباره حادثه واقعی اطلاعات به تماشاگر می‌دهد را مخاطب عینا روی پرده، چیزی شبیه به پرده سینما، ببیند و آن بخش از نمایش که مربوط به زندگی شخصی و خانوادگی کاراکترهاست، وقتی که در خانه آدم‌ها کنار هم فیلم می‌بینند، فوتبال می‌بینند و یک زندگی معمولی را تجربه می‌کنند را آوردم توی قاب مربع تصویر بر کف صحنه.

_ بسیار عالی.شما در این کار، تهیه کننده داشتید؟

م.ع : بله شهرداری اصفهان تهیه کننده این کار است. چند سال پیش شهرداری موضوعاتی به ما داد و از ما درخواست داشت تا از دل این وقایع، درام ایجاد کنیم. محسن رهنما که در تولید متن تبحر دارد برای نوشتن نمایشنامه موافقت کرد. حادثه ارسا گاز یکی از موضوعات بود، ما آن را کار نکرده بودیم تا به امروز که دنبال داستانی با موضوع امید بودیم، با موضوع بیداری و برای لحظاتی به انتها فکر کردن . این بود که سراغ این نمایش رفتیم.

_ به نظر می‌رسید در نمایشنامه، خیلی سعی نشده بود که پایان این ماجرا واضح گفته شود، اینکه خوشبختانه همه آتش‌نشان ها جان سالم از این مهلکه به در بردند و آتش به تمامی مهارشد ؟

م.ع: دقیقا ما دنبال همین بودیم.می‌خواستیم مخاطب را کنجکاو کنیم تا برایش سوال پیش بیاید که آخر چه شد؟ و خودش اخبار آن زمان را جستجو کند.حتی برای مخاطبانی که به دنبال نتیجه نهایی حادثه هم نباشند، بیان اینکه در لحظه‌ی اضطرار چه تصمیمی باید گرفت، هدف نهایی ما بود.

_به عنوان سوال آخر، از استقبال تماشاکران راضی بودید؟

م.ع : یک انتقادی که دارم از مخاطبان عزیز اصفهانی این است که به خصوص از بعد از دوران کرونا، بیشتر دنبال تئاتر کمدی هستند. به خصوص الان گاهی هر شب چند نمایش کمدی با هم اجرا می‌رود که من احساس می‌کنم این موضوع سطح سلیقه‌ی مخاطب اصفهانی را پایین آورده است. مثلا خیلی از دوستان از من می‌پرسند که آیا نمایش شما گریه دار است یا خنده دار؟ خوب جواب این سوال برای من سخت است. در واقع کار ما مخاطب را ناراحت نمی‌کند بلکه بیشتر او را به فکر فرو می‌برد و حتی ایجاد امید می‌کند.