بی بند و باری اقتصادی در آموزش!

تبلیغات تلوزیون این روزها مدام در حول محورهایی خاص تغییر میکند. یک روز بانک،یک روز فرش، یک روز انواع ماکارونی و حالا نوبت به تبلیغات زیاد در مورد کنکور و بسته های آموزشی مربوط به آن رسیده است. این تبلیغات که در وسعت بسیار زیاد پخش می شود به نظر میرسد در برخی از موارد […]

تبلیغات تلوزیون این روزها مدام در حول محورهایی خاص تغییر میکند. یک روز بانک،یک روز فرش، یک روز انواع ماکارونی و حالا نوبت به تبلیغات زیاد در مورد کنکور و بسته های آموزشی مربوط به آن رسیده است. این تبلیغات که در وسعت بسیار زیاد پخش می شود به نظر میرسد در برخی از موارد با تمایلات مخاطب تلوزیونی تطابق ندارد. بالاخره اسپانسر خواسته‌هایی دارد که شاید با ویژگی‌های صداوسیما نخواند. مثلا مافیای کنکور بحثی است که  صداوسیما به دلیل بودجه سراغ آن می‌رود . اما این منطقی نیست که یک ارگان به وسعت سازمان صداوسیما با این دلایل( کسب بودجه) بخواهد سراغ تبلیغات کنکور برود.

آموزش و برابری آن در سطح جامعه یکی از مهم ترین مباحث برای برابری اقتصادی و مالی درآینده نه چندان دور خواهد بود. اما متاسفانه این برابری در سطح جامعه دیده نمی شود. یکی از بزرگترین مصداق های آموزشی در هر کشوری رسانه ها هستند. این رسانه ها هستند که میتوانند شرایط وجود آموزش برابر در سطح جامعه را فراهم کنند. اما مشاهده می شود که  رسانه‌ها نیز چیزی جز ترویج مصرف‌گرایی نیست، در چنین شرایطی چطور می‌توان از آموزش و پرورش و آموزش عالی انتظار عدالت آموزشی و اجتماعی داشت؟ چطور میتوان مفهوم برتری رفتار را در جامعه جایگزین برتری مالی و ثروت کرد؟

به نظر میرسد آموزش برابر حق همه افراد جامعه است و این آموزش میتواند افراد لایق را بر سر منسب های مناسب با شخصیتشان بنشاند. اما متاسفانه مدت زمانی است که  مسئله، پولی شدن همه‌ی مناسبات اجتماعی و اقتصادی در جامعه‌ی ما  من جمله آموزش همگانی رواج یافته است .این نحوه آموزش در کشور طی چند سال گذشته  منجر شده تا شاهد فقر و نابرابری بیشتری در سطح جامعه باشیم. در چند سال گذشته رتبه های اول کنکور متعلق به کسانی بوده است که در موسسات آموزشی کنکور ثبت نام کرده و متاسفانه مافیای کنکور با گرفتن مبالغ هنگفتی از این افراد به آنها کمک کرده است تا در دانشگاه های دولتی بهترین صندلی ها را از آن خود کنند .بقیه صندلی های دانشگاهی دولتی هم میرسد به دانش آموزان تیزهوشی که به هر دلیلی توان ثبت نام در کلاس های کنکور موسسات معروف را نداشته اند و به همین جرم محکوم هستند رشته ای را ادامه دهند که از هیچ جایگاه اجتماعی و اقتصادی درآینده برخوردار نخواهد بود. زیرا رشته های پولسازی چون پزشکی به افراد دسته اول تعلق گرفته است. پولدارهایی هم که نتوانستند صندلی های دانشگاه دولتی را از آن خود کنند به راحتی به دانشگاه آزاد می روند و با پرداخت پولهای بسیار بالا ،آقای دکتر و خانم دکتر لقب میگیرند. از یک سو رسانه‌های رسمی کشور مرتباً از برابری، عدالت و مساوات  در آموزش صحبت میکنند، از یک طرف سازوکارهای اجرایی کشور توسط خود اصحاب قدرت بر علیه خود عمل می‌کند. صرف‌نظر از اینکه برخی از این موسسات آموزشی  چگونه یک‌شبه به چنین قدرتی دسترسی پیدا کرده‌اند، که میتوانند در موسسات کنکور دقیقا سوالات کنکور را آموزش دهند و یا بالعکس سوالاتی را که در آموزشگاه خود به افراد آموزش داده اند در کنکور بیاورند؟!!! نتیجه این بی بند و باری آموزشی این می شود که در ایران کمتر واحد تولیدی است که بر اساس تلاش و نوآوری و ابتکار به ثروت دست پیدا کرده باشد، این ثروت‌ها عمدتاً از طریق زدوبند و فساد به دست می‌آید.

متاسفانه رسانه ها نیز به این فساد آموزشی دامن میزنند و مدام تبلیغاتی را نمایش میدهند که نشان دهنده موفقیت بی مانع با پول است. البته وقتی  الگوی آدم موفق در جامعه‌ی ما کسی است که سوار پورشه می‌شود آن هم به مدد سینما و تلوزیون و برخی از تجمل گرایان بی قائده ! توقع دیگری از کلیت جامعه نمیتوان داشت. با اوضاع موجود تنها روزنه برای برطرف کردن این بی فرهنگی تلاش برای ایجاد  عدالت آموزشی است؛ یعنی امکان دسترسی همگانی به آموزش.

فرزانه مستاجران