بحرانی به نام ، توهم اقتصاد دانی!

فرزانه مستاجران از وقتی مسافران تاکسی به جای پرسیدن آدرس از همدیگر و یا صحبت در مورد اب و هوا شروع کردن به صبت پیرامون مباحث اقتصادی و تحلیل های آن ، و خانم های خانه دار  در جمع های خود به جای صحبت در مورد آشپزی و بچه داری از بورس گفتند و نمودارهای […]

فرزانه مستاجران

از وقتی مسافران تاکسی به جای پرسیدن آدرس از همدیگر و یا صحبت در مورد اب و هوا شروع کردن به صبت پیرامون مباحث اقتصادی و تحلیل های آن ، و خانم های خانه دار  در جمع های خود به جای صحبت در مورد آشپزی و بچه داری از بورس گفتند و نمودارهای پنل را تحلیل کردند ،تحلیل اقتصادی از حالت تخصصی بودن خود بیرون آمد و کم کم همه فکر کردند اقتصاد دانانی هستند که حقشان خورده شده و اگر اینگونه نشده بود و زمانه مجال داده بود حالا حداقل دانشجوی دکتری اقتصاد بودند!

همین توهم ها دلیلی شد که مردم سرمایه هایشان را در دستشان بگیرند و با تحلیل های من درآوردی خود ودیگران به سمت بازار های مختلف هجوم آورند . یک روز بازار طلا  را زیر رو کردند چون زن همسایه گفته که به زودی طلا افزایش قیمت پیدا می کند! و روز دیگر دلار خریدند زیرا فلان صفحه اینستاگرامی که خود را کارشناس اقتصادی معرفی کرده و ادعای استادی دارد گمان می کند دلار صعودی خواهد بود! همینطور بازار خودرو و بیت کویین وحتی برنج و روغن که احتکار محسوب می شود و خدا می داند عقوبت ان چه خواهد بود؟ البته خدا رو شکر در بیشتر موارد عقوبت چنین تحلیل هایی در همین دنیا دامن گیرمان می شود و اینجاست که باید بنشینیم و شاهد و نظاره گر آب شدن سرمایه هایمان در بورس باشیم و دوباره منتظر فلان همسایه یا صفحه مجازی و یا حتی مسئولینی که هر بار توصیه های اقتصادی کردند و دقیقا بر عکس آن شد!

وقتی بازار همزمان با دعوت نهادهای مسوول از مردم عادی و عموم جامعه، رشدهای خارج از منطق را تجربه می‌کند و با ریزش بازار و برگشت قیمت‌های سهام به ارزش‌های ذاتی خود مواجه می‌شود، خیل عظیمی از مردم دچار زیان شده و خواهند شد. اینکه آیا برگشت به ارزش ذاتی سهام چیز بدی است و عامل بدبختی سهامداران حقیقی، یک دیدگاه است که صد البته سخنی است غیرکارشناسی. افرادی که این حرف و مشابه آن را می‌گویند، عموما افرادی هستند صرفا دلسوز، اما ناآشنا با مفهوم بورس.  در دیگر بازار ها نیز وضعیت به همین گونه است. شاید به طور مشخص نتوان گفت که تحلیل گران از قصد این چنین صحبت هایی می کنند اما نا آگاهی آنان و ما که به حرف آنها گوش می کنیم باعث شده این افراد فکر کنند واقعا اقتصاد دان هستند. این در حالی است که اگر به یک اقتصاد دان واقعی بگوییم قیمت دلار در آینده چقدر خواهد شد چندین پارامتر را در نظر می گیرد و به شرط ثابت بودن همه آنها قیمت ها را برای آینده پیش بینی میکند. حال یک فرد عامه که نمیداند قرار است وضعیت سیاسی ایران در برجام چگونه شود، نمیداند کدام قانون جدید در حال تصویب است و صدها پارامتر دیگر که حتی رییس جمهور هم اطلاع دقیقی از ان ندارد و به شرایط جهانی باز می گردد،چگونه با اطمینان صد در صد قیمتها را پیش بینی می کند؟

اگر ما دستمان درد بگیرد یا ضربان قلبمان دچار چالش شود به حرف هر کسی گوش می کنیم ؟ یا به پزشک متخصص مراجعه می کنیم؟ ما برای خرید کود باغچه مان هم به کارشناس رجوع می کنیم آنوقت خود را اقتصاد دان می دانیم. اقتصاد یا هر رشته دیگری نیز متخصصان خود را دارد و خدا را شکر به لطف دانشگاه های متعدد تحصیل کردگان کشورمان نیز در سالهای اخیر افزایش چشم گیری پیدا کرده اند و در بین آنها جوانان شایسته ی زیادی وجود دارد.ایا وقت آن نشده که به اقتصاد دانان واقعی بهای بیشتری داده شود تا سره از نا سره مشخص شود  و هر کس به خود اجازه تحلیل و بهتر بگویم بازی با سرمایه های ناچیز در دست مردم  را ندهد؟