یلدا که میرسد یاد مادربزرگ و کرسی گرم خانه اش زنده میشود

دانه‌های برف زمین را سفید می‌کرد. از پنجره اتاق مادربزرگ که به آسمان نگاه می‌کردی، گویا گم می‌شدی در میان انبوهی از دانه‌ها که به سویت می‌آمدند. هر سال «شب یلدا» که می‌شد، حیاط خانه مادربزرگ پر از برف بود و دلم پر می‌شد از شوق درست کردن آدم برفی که قدش اندازه قد خودم باشد. خانه مادربزرگ اگرچه کوچک بود، اما دلش بزرگ بود و مهربانی‌اش انتهایی نداشت. آش شب یلدا، یکی از غذاهای سنتی بود که هر سال مادربزرگ می‌پخت و برای پذیرایی از میهمانان در کنار آجیل، انار و هندوانه روی کرسی می‌گذاشت.

یلدا توکلی: شب یلدا که میرسد باز هم یاد مادربزرگ و کرسی گرم خانه اش زنده میشود ، انگار همین دیروز بود که به شوق شنیدن قصه های قدیمی مادربزرگ بلندای شب یلدا چه شیرین به صبح اولین روز زمستانی پیوند می خورد ، حالا اما سالها از ان زمان گذشته و عکس مادربزرگ در قابی روی میز با همان لبخند همیشگیش جای گرفته و کنار شب های یلدای هر سالمان است یاد عزیزانی که وجودشان گوهری گرانمایه بود و امروز خاطره ای در ذهنمان هستند.
حیاط خانه مادربزرگ پر از برف بود
دانه‌های برف زمین را سفید می‌کرد. از پنجره اتاق مادربزرگ که به آسمان نگاه می‌کردی، گویا گم می‌شدی در میان انبوهی از دانه‌ها که به سویت می‌آمدند. هر سال «شب یلدا» که می‌شد، حیاط خانه مادربزرگ پر از برف بود و دلم پر می‌شد از شوق درست کردن آدم برفی که قدش اندازه قد خودم باشد. خانه مادربزرگ اگرچه کوچک بود، اما دلش بزرگ بود و مهربانی‌اش انتهایی نداشت. آش شب یلدا، یکی از غذاهای سنتی بود که هر سال مادربزرگ می‌پخت و برای پذیرایی از میهمانان در کنار آجیل، انار و هندوانه روی کرسی می‌گذاشت. لبخندها و دورهمی‌های شب یلدا، این شب را با شکوه‌تر می‌کرد. همه می‌آمدند تا پای کرسی، این شب طولانی را خاطره‌انگیز تر کنند و در آخر هم قصه‌های مادربزرگ از دوران کودکی‌اش، چه‌قدر شیرین می‌کرد و خواب آخرین شب پاییز من که به صبحی زمستانی وصل می‌شد.
تامتی قهرمان قصه‌های کودکی‌اش بود
از «تامتی» می‌گفت که قهرمان قصه‌های کودکی‌اش بود و از «ننه سرما» که به دنبال پسرانش می‌گردد. دنیای کودکی من در اتاق کوچک مادربزرگ ماندگار شد و او همیشه قهرمان زندگی‌ام بوده و هست. حالا اگر چه سال‌ها از رفتنش می‌گذرد، اما هنوز هم شب‌های یلدای من به یادش گرم می‌شود و نگاه مهربانش از درون قاب عکسی خاموش، آرامم می‌کند.
آری روزهای تقویم یکی پس از دیگری ورق خورد تا رسید به آخرین روز پاییز که شبش بلندترین شب سال است، شاید امشب دقیقه‌ای بیشتر از دیگر شب‌ها نداشته باشد، اما بهانه‌ای است برای همدلی، برای باهم بودن، برای بودن در کنار آن‌هایی که دلگرمی رندگی‌مان هستند. یلدا یکی از رسوم جاودان ایرانی است، که همچنان برایمان ارزشمند است و هرسال در این شب دورهمی های خانوادگی خاطره ساز می‌شود، زمانی نه‌چندان دور، خانه مادربزرگ بود و خنده روی لبش و کرسی گرمی که همه دور آن جمع می‌شدند، غافل از اینکه گرمای حضور یکایک افراد خانواده بود که همه را دورهم جمع می‌کرد و کرسی بهانه‌ای بیش نبود، هم می‌خندیدند از ته دل و چه شیرین شبی خاطره می‌شد.
یلدا، پاسداشت فرهنگ و سنت‌ های کهن ایرانی
یلدا از راه رسید و در طول سالیان آداب و رسوم آن حتی الامکان حفظ شده است با این حال، به واسطه تغییراتی که در سبک زندگی کنونی ایرانیان به وجود آمده، بخشی از آیین های یلدا دستخوش تغییراتی شده اند.نکته زیبا و به یادماندنی در خصوص طولانی ترین شب سال در این است که همه اقوام ایرانی اعم از فارس، ترک، کرد، لر، بلوچ و عرب آن را جشن می گیرند و در این شب دور هم می نشینند و آن را به شادی، مهرورزی، دوستی و صداقت می گذرانند. یلدا، پاسداشت فرهنگ و سنت‌ های کهن ایرانی است و ارزش هایی مانند در کنار هم بودن و مهمان هم بودن و در کنار هم به فردای روشن چشم داشتن، در کنار هم بودن و انار خوردن و حافظ خواندن و قصه گفتن از دیروزی که رفته است و می ‌تواند چراغ راه بچه ‌های فردا باشد، در آن تجلی می یابد.
بازهم می‌توان در خانه‌هایی که دیگر به شلوغی گذشته نیست دورهم جمع شد
یلدا در گذشته ساده و صمیمی برگزار می‌شد، نه موبایل بود و نه اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، همه اهل خانواده بودند به‌دوراز هر تجملاتی کنار یکدیگر می‌نشستند و گفتن و شنیدن نقل مجلس می‌شد و حافظ و شاهنامه‌خوانی این شب را به صبحی زمستانی پیوند می‌زد، بزرگ شدیم و امروز اگرچه از خنده مادربزرگ تنها قاب عکسی به یادگار مانده است اما بازهم می‌توان شب‌های یلدای جاودانه ساخت، بازهم می‌توان در خانه‌هایی که دیگر به شلوغی گذشته نیست دورهم جمع شد و حضور پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها را در خانه‌هایی که هنوز از وجودشان پربرکت است قدر دانست و فراموش نکرد یلدا بهانه‌ای بیش نیست برای اینکه یک دقیقه باهم بودن را هم قدر بدانیم، دقیقه‌ای که ممکن است تکرار نشود، پس این شب جاودان را در کنار عزیزان به صبحی از امید و روشنی زمستانی پیوند دهیم. یلدایتان تا همیشه بلند و پرخاطره و لحظه‌هایتان شادباد.