کمبود و نبود پزشک؛ زخمی کاری

عدم برخورداری مناطق محروم از پزشک و خدمات درمانی لازم از یک‌سو، و اینکه پزشکان هم حاضر به فعالیت در این مناطق نیستند سوی دیگرِ مشکل‌آفرینی‌ها در سیستم بهداشت و درمان کشورمان است. موضوعی که خودش باعث ایجاد گره‌های کور در این چرخه می‌شود

دریا وفایی : عدم برخورداری مناطق محروم از پزشک و خدمات درمانی لازم از یک‌سو، و اینکه پزشکان هم حاضر به فعالیت در این مناطق نیستند سوی دیگرِ مشکل‌آفرینی‌ها در سیستم بهداشت و درمان کشورمان است. موضوعی که خودش باعث ایجاد گره‌های کور در این چرخه می‌شود. اما این‌ها بخش کوچکی از دلایلی است که باعث می‌شود همواره وزرای بهداشت به‌قول‌معروف سیبل انتقادات قرار بگیرند و ریشه‌های مسئله‌ساز یا پنهان بماند و یا به دست فراموشی سپرده شود. دراین‌باره با مسعود پزشکیان عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی به گفتگو نشستیم که در ادامه می‌خوانید:

 

  • چرا پس از گذر حدود ۵ دهه همچنان اغلب روستاهای دورافتاده کشورمان از حق طبیعی دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی محروم هستند؟

چون بعضی از خود سه قوه می‌روند با خصوصی‌ها قرارداد می‌بندند و چندین برابر پول می‌دهند و از بهترین خدمات درمانی استفاده می‌کنند و بعد تازه اعتراض می‌کنند که چرا پزشکان می‌گویند نمی‌رویم در مناطق محروم. اکثر دولتی‌ها و قضایی‌ها و مجلسی‌ها با بیمه‌های تکمیلی قرارداد دارند. معنی بیمه تکمیلی این است که با بهترین بیمارستان‌های شهر قرارداد می‌بندند می‌روند آنجا، ولی به پزشک بیچاره می‌گویند تو باید بروی منطقه محروم پول هم نمی‌دهیم چون داری مفت می‌خوری. خب معلوم است که پزشک هم به منطقه محروم نمی‌رود. بعد می‌آیند به وزیر فحش می‌دهند. وزیر اصولاً باید قانون را اجرا کند اما چرا این اتفاق نمی‌افتد؟ چون همین وزیر فرداها استیضاح شود و برود، خب می‌رود در بخش خصوصی کار می‌کند و همه این‌ها می‌روند در نوبت می‌ایستند تا همین وزیر برکنار شده عملشان کند.

  • سهم وزیر بهداشت در ایجاد این نابرابری‌ها چقدر است؟

عرض کردم، منشأ درد جای دیگری است. وقتی کف دست مو ندارد کدام مو را بکَند؟ وقتی اغلب اوقات وجود وزیر نمایشی است دنبال علت‌ها درجای دیگری باشیم.

  • پس چه باید کرد؟

 باید راهمان را برای رفتن برای همیشه روشن کنیم که آیا می‌خواهیم پوشش همگانی بیمه‌ای به وجود بیاوریم یا خیر، آیا می‌خواهیم خدمت را به همه منصفانه و عادلانه بدهیم یا نه، این موضوع که نباید قابل‌تغییر باشد که وقتی به من اجازه می‌دهند درده جا کارکنم و خارج از تعرفه با من قرارداد می‌بندند خب آن فردی که نه پول دارد نه امکانات چطور دستش به من می‌رسد که از من خدمت بگیرد؟

بعد از این طرف به یک نفر دیگر فحش می‌دهیم که باید تو را محاکمه کنیم چون فلان منطقه پزشک نیست. خب بودونبود پزشک را همین قوانین ما مشخص کرده و با این قوانین هم پزشک نمی‌رود در منطقه محروم خدمت کند. خودم وزیر بودم و بارها و بارها گفتم، سال ۱۳۸۰، یک‌میلیون و نیم حقوقم بود. پزشک را سال ۸۴ فرستادیم به روستا و پایه حقوقش را ۶ میلیون تومان گذاشتیم. پزشک با زنش رفته بود آنجا و حتی شب‌ها نیز کار می‌کرد و به خلق خدا خدمت‌رسانی می‌کرد. یعنی انگیزه برایش ایجاد کردیم. ولی الآن هم همان ۶ میلیون را به پزشک می‌دهند. خب همان‌طور که به فلان کارمند در بهمان سازمان و وزارت خانه ۵۰ میلیون تومان حقوق می‌دهند به این پزشک هم همین پول را بدهند تا راضی بشود برود در منطقه محروم زندگی کند و خدمت بدهد. خب این کار را نمی‌کنیم بعد فحش به وزیر می‌دهیم. بنابراین همان‌طور که گفتم گیر جای دیگری است و تاز مانی که اصول را حل نکردیم با عوض کردن آدم‌ها مشکلات حل نمی‌شود.

  • مگر بارها و بارها این صحبت‌ها مطرح نشده، چرا مسئله یک‌بار برای همیشه حل نمی‌شود؟

چون گوش نمی‌دهند. به نظر من مقصر اصلی دولت و مجلس و قوه قضائیه است. اگر ماها خوب عمل کنیم جامعه درست می‌شود. مشکل این است که من یک سفره برای خودم پهن کردم ولی به مردم که می‌رسیم به سفره دیگر داریم. به مردم که می‌رسیم می گوئی‌ام نداریم، امکانات نیست و تحریم هستیم. خب چرا برای من هست ولی برای دیگری نیست؟ گیر اینجاست.