دونالد ترامپ و سفر به خاورمیانه
سفرهای مقامات بلند پایه ایالات متحده به خاورمیانه همواره حامل پیامهای مهمی در ابعاد اقتصادی، سیاسی، امنیتی و ژئوپلیتیکی بوده است.
دونالد ترامپ نیز از این قاعده مستثنا نیست و سفرهای او به منطقه، به ویژه در دور اول ریاستجمهوریاش و حتی پس از آن در قالب سفرهای غیررسمی یا انتخاباتی، حامل اهداف چندلایهای بودهاند. لذا تحلیل اهداف سفر قریب الوقوع او، با توجه به سوابق سیاست خارجی ترامپ و ساختار منافع ایالات متحده در منطقه، ضروری است.
بنظر میرسد نخستین و مهمترین هدف ترامپ از سفر به منطقه، تلاش در جهت جلب حمایت مالی کشورهای ثروتمند عربی است؛ این امر به ویژه در سه حوزه افزایش مراودات تجاری، تشویق به سرمایهگذاریهای سنگین در خاک ایالات متحده و فروش تسلیحات نظامی نمود یافته است.
در دوره اول ریاستجمهوری ترامپ، شاهد انعقاد قراردادهای تسلیحاتی کلان با عربستان سعودی و تا حدی امارات متحده عربی بودیم که تنها یکی از مصادیق راهبرد کلان ترامپ جهت بهره برداری اقتصادی از روابط با کشورهای خاورمیانه بود.
او به وضوح رویکردی تجاری نسبت به دیپلماسی داشته و از خاورمیانه نه تنها به عنوان یک میدان نبرد ژئوپلیتیکی، بلکه بهعنوان یک بازار سودآور برای شرکتهای آمریکایی استفاده کرده است.
دومین هدف مهم ترامپ، پیگیری پروژه عادیسازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل موسوم به «پیمان ابراهیم» است.
در زمان ریاستجمهوری قبلی او، امارات متحده عربی و بحرین و مراکش به این توافق پیوستند و دولت او تلاش بسیاری کرده تا سایر کشورهای عربی مانند عربستان سعودی، قطر، کویت و عمان را نیز وارد این فرآیند کند. فرایندی که با شروع طوفان الاقصی و تنشهای بالای منطقه، کاملاً به تعویق افتاده بود.
لذا سفرهای ترامپ به منطقه با هدف ترغیب یا اعمال فشار برای ادامه روند عادیسازی انجام میگیرد و به نظر میرسد این پروژه همچنان در اولویت برنامههای سیاست خارجی جمهوری خواهان قرار دارد.
سوم اینکه ، باید به نگرانیهای ترامپ از نفوذ روزافزون چین و روسیه در خاورمیانه اشاره کرد. در دوران ریاست جمهوری جو بایدن، ایران و عربستان با میانجیگری چین به تنش زدایی روی آوردند و در این راستا، نقش همیشگی ایالات متحده بعنوان رهبر جهانی کمرنگ شد.
او در این سفر تلاش دارد کشورهای عربی را به سوی اتحاد با آمریکا نگه دارد و مانع از آن شود که این کشورها به سوی توافقات امنیتی یا اقتصادی بیشتر با پکن یا مسکو متمایل شوند.
از دیدگاه ترامپ و طبق اظهارنظر های او، آمریکا نفوذ جهانی خود را از دست داده است پس هرگونه فاصلهگیری کشورهای عربی از واشنگتن میتواند به کاهش قدرت جهانی آمریکا منجر شود و جایگاه آن را در معادلات انرژی و تجارت جهانی تضعیف کند.
در نهایت، یکی دیگر از ابعاد قابل توجه در اهداف ترامپ، مهار ایران و افزایش فشار بر تهران است. اگرچه این سیاست ریشه در راهبرد کلی آمریکا نسبت به تهران دارد، اما ترامپ با خروج از برجام و اجرای سیاست «فشار حداکثری»، عملاً مسیر تقابل مستقیم را برگزید.
اکنون، سفر به خاورمیانه از منظر او، فرصتی برای ایجاد یک جبهه متحد عربی-اسرائیلی علیه ایران خواهد بود، که میتواند هم فشار منطقهای را بر ایران افزایش دهد و هم برگ برندهای در صحنه سیاست داخلی آمریکا باشد زیرا او به صراحت، دموکراتها را به باج دهی به ایران و باز گذاشتن دست ایران جهت نقش آفرینی منطقهای متهم کرده بود.
لازم به ذکر است که با توجه به تنش زدایی کشورهای عربی به رهبری عربستان سعودی با ایران، این هدف، دشوار ترین و غیر قابل دسترس ترین هدف ترامپ در این سفر خواهد بود.
بطور کلی ، سفر ترامپ به خاورمیانه را میتوان ترکیبی از اهداف اقتصادی، امنیتی و سیاسی دانست؛ اهدافی که هم در راستای منافع شخصی و جناحی او در داخل ایالات متحده تعریف شدهاند و هم در چارچوب نگاه ابزاری او به متحدان سنتی آمریکا در خاورمیانه. او این منطقه را نه یک حوزه مشارکت متقابل، بلکه فضایی برای کسب امتیاز و نمایش قدرت و سودآوری اقتصادی میبیند.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰