بغض های تلخ جامعه پشت نقاب طلاق

امروز بر سر کوچکترین موضوعی حرف طلاق به میان می آید و قربانیان این پدیده شوم که همان فرزندان هستند ، آینده ای بدون پدر یا مادر و یا هر دو را تجربه می کنند .

می خواهیم باز هم از طلاق بگوییم  پدیده شومی که واقعیتی در زیر پوست شهر است ، زمانی طلاق اصلا پسندیده نبود و زندگی مشترک به هر قیمتی ادامه داشت ، اما امروز بر سر کوچکترین موضوعی حرف طلاق به میان می آید و قربانیان این پدیده شوم که همان فرزندان هستند ، آینده ای بدون پدر یا مادر و یا هر دو را تجربه می کنند .

در یک دهه قبل، از هر سه ازدواج یک مورد به طلاق منتهی می شد، به عبارت دیگر در مقابل هر ۱۰۰ ازدواج حدود ۳۲ مورد طلاق اتفاق می افتاد. اما در حال حاضر آمار طلاق بیشتر شده است.  بسیاری از کارشناسان عوامل مختلفی را برای افزایش آمار طلاق در کشور عنوان می کنند  که  مشکلات  اقتصادی ، عدم حمایت خانواده ها از زوجین ، کمرنگ شدن اعتقادات ، عدم مسئولیت پذیری از سوی جوانان و افزایش سن ازدواج از جمله این دلایل است . این موضوع زمانی اهمیت پیدا می کند که مقایسه آماری ازدواج و طلاق در سال ۱۳۹۲ و ۱۴۰۲ نشان از کاهش چشمگیر ازدواج و افزایش طلاق دارد.از سویی دیگر، مشکلات فردی، اجتماعی، مسائل اقتصادی و تفاوت فرهنگی از اصلی ترین چالش های خانواده در دوره های کنونی بوده که دانشمندان و متخصصان بی شماری در هر حوزه ورود و به نتایج مثبت بی شماری نیز رسیده اند.

طلاق روانی و قطع  وابستگی عاطفی به همسر

طلاق، به معنی پایان قانونی ازدواج و جدا شدن همسران از یکدیگر است و در پی آن حقوق و تکالیف متقابلی که بین زوجین در هنگام ازدواج وجود داشته از میان می رود.طلاق، وقتی اتفاق می افتد که استحکام رابطه ی زناشویی از بین می رود و میان زوجین ناسازگاری و تنش وجود دارد. اما همیشه طلاق به صورت قانونی شکل نمی گیرد و زوجین به صورت عاطفی و روانی از هم جدا می شوند و اغلب نهایتاَ باعث طلاق رسمی وی می شود.

طلاق روانی، موقعیتی است که از طریق آن فرد پیوندهای وابستگی عاطفی به همسرش را قطع می کند و به تنها زیستن تن در می دهد و عدم تعهد را نیز به دنبال دارد.

خانواده به عنوان اصلی ترین منبع فرهنگ

اکثر جوامع کنونی با مطالعه و بررسی همه جانبه سعی در حفظ اساس خانواده و به تبع آن حفظ جامعه دارند و پر واضح است که خانواده به عنوان اصلی ترین منبع فرهنگ، نقش تاثیرگذار و مستقیمی را در جامعه ایفا می نماید.اما در اکثر جوامع کنونی حتی در جوامع صنعتی و تکنولوژیک حال حاضر، اکثر کارشناسان حوزه اجتماعی و روانشناختی از پدیده طلاق و فروپاشی کیان خانواده به عنوان عامل شومی در فرهنگ کشور خود یاد می کنند.

این در حالی است که تمامی ادیان و حتی دین مبین اسلام که بزرگترین و کاملترین ادیان آسمانی بوده بر حفظ کیان خانواده بسیار تاکید و توجه دارد.

قانون حمایت از خانواده و جمعیت نتوانسته آنگونه که باید درمانی برای دردها باشد

اما در کشورمان اگر کمی واقع گرایانه به مسئله طلاق نگاه کنیم میبینیم که قانون حمایت از خانواده و جمعیت نتوانسته آنگونه که باید درمانی برای دردها باشد و با این وضعیت قیمت خرید، رهن یا اجاره خانه در تهران و کلانشهرها، دیگر نمی‌توان انتظار داشت که کانون گرمی در خانواده شکل بگیرد. سبد حداقلی غذایی در طول یک سال گذشته بیشتر از ۳۰ درصد افزایش قیمت داشته است و از آن طرف سبد هزینه‌های تحصیلی و فرهنگی و تفریحی نیز چند برابر شده است. آمار حدودا ۱۰ درصدی طلاق در سال اول ازدواج، نیاز به ریشه‌یابی‌های فرهنگی، اجتماعی و در راس همه آن‌ها، اقتصادی دارد.

آنچه باعث تاسف است، رشد بی‌رویه آمار طلاق در کشور است و این رشد، با نصب چند بنر در بزرگراه‌های ، چند پیام عموماً حوصله سربر در تلویزیون و رادیو و نمایش عکس فلان بازیگر آقا و خانم برای این که با داشتن فرزند، حالشان خوب است، کاهش پیدا نمی‌کند.