واکاوی یک واژه که در جامعه جاری شده است؛ افت
به این ترتیب است که دو موضوع متضاد یعنی «حرکت و سکون» در مقابل هم قرار میگیرد و خواه و ناخواه در معرض قضاوت و سنجش ماست. هر گاه حرکت اتفاق بیفتد و پشتوانههای حقیقی و لازم را بدنبال داشته باشد نقش و تأثیر آن یعنی شناخت و شناسایی نواقص و نارساییها و تلاش برای اصلاحات و در نهایت این چرخه اجراهای مفید و ارزشمند را در پی خواهد داشت در غیر اینصورت سکون باعث «افت» و بروز انواع آسیب و بزه و ناهنجاریست که رهاورد آن اختلال در ابعاد گسترده است و بررسی علل آن اگر چه اولویتهای لازم را پیدا نکرد اما پیوسته جنجال برانگیز بود زیرا اثار سستی و ضعف در هر مورد و ساختار دیده شده و میشود و اینگونه است که اثرات نامطلوب آن به سود عدهای واسته و وابسته به مراکز تصمیم گیر و ماجراچوست و هیچگونه ارتباطی به منافع ملی و مردمی ندارد بلکه خود عامل و انگیزه اختناق و محرومیت و انعکاس منفی و باز دارندهاش بر همه روابط فردی و اجتماعی غیرقابل انکار و اصولاً جایی که این موضوع وجود دارد روند و روال کارها و اجراها، تصمیمها و قضاوتها، اشتباه و نادرست است و اگر راهی برای حذف و برون رفت از آن وجود نداشته باشد خسارتها قطعی خواهد بود.
با توجه به توضیحات داده شده در همه ادوار گذشته تا این زمان آثار سو رفتارها و عملکردها بر آموزهها و آموزشها، بیش از همه مؤثر و از همین طریق، نواقص و محدودیتها از گذشته به حال منتقل و راه را به بیراهه برده است که با مشاهده نوع زندگی و کاستیها و عدم اعتدال، میتوان صحت این ادعا را قبول داشت که از علل مهم و قابل ذکر آن است که در جوامع نامتعهد راه بر تعهد و نظر و آرا و عقاید فردی و اجتماعی، بسته و حقیقت پنهان میماند و این نگرش باعث میشود که نگاههای سطحی و بی اساس و منفی از موقعیتهای کاذب و نامشروع خود با استفاده از روشهای خشونت و سرکوب و فریب و وعده هر روش مسالمت آمیز و پویا را پایمال کند در حالیکه با توجه به تشخیصهای کارشناسی شده هیچگونه کج اندیشی و خشونت نه تنها لازم نیست بلکه توجیه علمی و قانونی نداشته و ندارد. بنابراین همه آموزشها و راهکارها، شفافیت و بهداشت روان و جسم و محیط از لازمههاست و میتوان با پیروی از اصول آزادانه تجربیات جهانی و شناخته شده و احترام به باورها، سدهای خودخواهانه و کاذب را از پیش پا برداشت و حوادث گذشته را نصب العین خود قرار داد.
الایحال ضرورت ایجاب میکند که بیاموزیم و بیاموزانیم همه روشهایی را که به ارزشهای عادلانه مزین است که از همین طریق راه توسعه و تکامل بر ما گشوده خواهد شد. روزی برای گفتن و شنیدن و آینهای برای دیدن و عبرت و صدایی برای حقیقت و تشخیصها از نیک و بد، …. انکار این همه ناشدنی است و به تعبیر دیگر باید گفت: بی اعتنایی و نادیده گرفتن ارزش، ارزشها، خود «افت» است پس از زمین خشکیده هیچگونه ای بارور نخواهد شد مگر آنکه آب و آفتاب در کار باشد و در جایی که این دو عامل ممتاز عمل میکند عقل سلیم حکم میکند که برای بارور شدن راهی جز تهیه ابزار استفاده از آن وجود ندارد و ناکفته پیداست که ظرفیتها و تواناییها و استعدادها در ذات و فطرت هر موضوع و مورد باید دیده شود تا از طریق شناخت و بکارگیری و عمل به آنها پاسخی به عدمها و رفتارهای نامربوط و غیر اصولی داده شود به تبع خود روشی سنجیده و مناسب در مقابل افتهای گوناگون و ستیزی بر علیه بی اعتمادیها و عمدها و اجباریهای ناخواسته و نارواست که هنوز مرموزانه و با روشهای ناصحیح در اغلب جوامع بشری حضور خود را حفظ کرده است… القصه، صاحب نظر آن است که ببیند راه را / روشن کند چراغ را و بنماید پوشیده را / این مسیر ناگزیر و گزیر نمیتواند کسی / ای عاقلان بگویید شرح این قصه را.
خسرو جغداوی





ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰