در مرگ حماسی آنچه وجود دارد آزادی و اختیار است
فردوسی اسطورهای ماندگار در قلب زبان فارسی است که نقش وی در زنده نگاه داشتن زبان و ادبیات فارسی نقشی پررنگ و غیرقابلانکار است و به واسطه تلاشهای او ، امروز زبان فارسی زبانی جذاب، گیرا و گسترده از ایران تا آسیای مرکزی و سایر نقاط جهان میباشد.
روز ۲۵ اردیبهشت روز بزرگداشت بزرگمردی است که زبان و ادبیات فارسی وامدار او است.
روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسمفردوسی شاعر و ادیب پرآوازهی ایرانی که باتلاش و کوشش بیدریغ خود زبان و ادبیات فارسی را حفظ و نگهداری کرد. شاهنامه اثر شاهکار فرودسی زیباترین و باارزشترین اثر در ادبیات حماسی و زبان فارسی محسوب میگردد.
بزرگداشتی برای فردوسی
به همت معاونت فرهنگی دانشکده ادبیات دانشگاه اصفهان، شورای صنفی دانشکده و انجمن ترویج زبان و ادبیات فارسی، همایشی برای بزرگداشت مقام فردوسی و پاسداشت زبان و ادب فارسی برگزار شد.
این مراسم با حضور دکتر آلگونه استاد و عضو هیئت علمی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان، دکتر کثیری عضو هیئت علمی تاریخ دانشگاه اصفهان و نیز محمدرضاکاکایی شاعر و ملقب به شفای اصفهانی برگزار شد. در این مراسم از دریچهای جدید به شاهنامه نگریسته شد و پدیده مرگ در ادبیات حماسی و اسطورهای مورد بررسی قرار گرفت.
مرگ در ادبیات حماسی ایران
دکتر مسعود آلگونه عضو هیئت علمی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان در این همایش بیان کرد: مرگ به لحاظ وجودی یک امر قابل تحلیل نیست. آنجایی که زندگی نباشد مرگ است.
مرگ در ادبیات حماسی ایران و خصوصا شاهنامه چهرههای گوناگون دارد. در عصر اسطوره ، انسان به دنبال شناسایی خواستگاه و منبع مرگ است که در دیدگاه ، اسطوره شناسانه ایرانی منبع آن کیومرث، پادشاه باستانی ایران است. کیومرث در واقع همان گیومرثً است. گیو به معنای زنده و مرثً یعنی مردن و گیومرثً یعنی (زندهی میرا). کیومرث به عنوان یک اسطوره مرگ را تجربه کرده است.
مرگ سهراب در رویارویی با حریفش رستم
وی در ادامه اشاره کرد: همانطور که بیان شد مرگ انواع مختلفی دارد و آنچه که در ادبیات حماسی و اسطورهای همانند شاهنامه به چشم میخورد، مرگ حماسی و تراژیک است که هر دو با معصومیت آمیخته شده است. مرگ تراژیک گونهای از مرگ است که در آن یک شخصیت بزرگ و یک قهرمان بر اثر یک نقص و اشتباه کوچک و ساده که از او بعید است، دچار مرگ میشود.
به عبارتی دیگر در این گونه مرگ، بواسطه خطای ناخواسته فرد، یک فاجعه رخ میدهد. نمونه بارز آن مرگ سهراب است که در نتیجه خطای شناختی در رویارویی با حریفش رستم اتفاق میافتد. به واسطه این خطای شناختی سهراب یکی از نامآوران به دست پدرش رستم کشته میشود که یک فاجعه است.
مرگ حماسی گونهای دیگر از مرگ است که شخصیت قهرمان و برجسته، خودش آزادانه و با انتخاب خود به استقبال مرگ میرود چراکه در شرایطی قرار میگیرد که مرگ را بهتر و برتر از این میداند که نام، شکوه و بزرگیاش خدشهدار و خرد شود چراکه مهمترین ویژگی پهلوانان و اسطورهها در شاهنامه، حماسهآفرینی، افتخارجویی، شکوه و بزرگی آنها است.
با اینکه در مرگ تراژیک به تعبیر اسطورهشناسان فرد چارهای جز مرگ ندارد و اجل معلق بر آن فرود میآید اما در مرگ حماسی آنچه وجود دارد آزادی و اختیار است. شخص دلیر و پهلوان به خاطر همینه، قدرت، دلیری و غرورش مرگ را با آزادی نسبت به شرایط ذلتبار میپذیرد.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰