نصرآباد ریه سبز اصفهان در آستانه فراموشی
نصرآباد، یکی از مناطق خوشآبوهوا و سرسبز حاشیه شهر اصفهان، روزگاری چنان پوشیده از درختان تنومند و باغهای انبوه بود که آفتاب به سختی میتوانست از لابهلای شاخوبرگها، پرتوی به زمین برساند.
آن روزها، این منطقه چون جنگلی زنده و سبز در دل کویر میدرخشید؛ جنگلی که درختانش، دست در دست یکدیگر، پردهای از طراوت و آرامش بر پهنه زمین گسترده بودند.
جریان زایندهرود، همچون شریانهای حیاتی، زندگی را در رگهای نصرآباد به جریان میانداخت. مادیهای منشعب از رود، باغها را سیراب میکردند و درختان پربار، نصرآباد را به بهشتی در حاشیه شهر بدل ساخته بودند.
اما امروز، با گذر زمان و هجوم شهرنشینی، بخشی از این زیبایی رنگ باخته است؛ هرچند هنوز هم میتوان نشانههایی از آن شکوه دیرین را در کوچهپسکوچههای منطقه دید.
بهار نصرآباد با شکوفههای سفید و صورتیاش، فضا را عطرآگین میکند و پاییز، با فرشی از برگهای رنگارنگ، کوچهها را رؤیایی میسازد. اما در کنار این زیباییها، درختان خشکشده و بریدهشده، زنگ هشداری برای آیندهای مبهماند؛ آیندهای که در آن، این میراث طبیعی در معرض خطر نابودی است.
خشکسالی، کمآبی و بیتوجهی، نفسهای این منطقه را به شماره انداختهاند و اکنون، مردم با چشمانی امیدوار، چشم به حمایت مسئولان دوختهاند.
نصرآباد از دیرباز، خاستگاه دانشمندان، عرفا و رجال نامدار بوده است. هنوز هم خانقاه و آرامگاه شیخ ابوالقاسم نصرآبادی – از بزرگان عرفان و خلیفه شیخ شبلی بغدادی – پابرجاست و زیارتگاه مردم به شمار میرود. این خانقاه که امروزه با نام «تکیه میانده» شناخته میشود، یادگار سالهای پرشکوه گذشته است.
در دوران صفوی، نصرآباد یکی از تفرجگاههای پادشاهان بود و به واسطه مدارس و مراکز آموزشیاش، جایگاه برجستهای در میان مناطق اطراف داشت. همچنین در دوران دفاع مقدس، این منطقه با تقدیم شهدای فراوان، نقش پررنگی در دفاع از میهن ایفا کرد.
به همراه جمعی از همکاران، به نصرآباد رفتیم تا از نزدیک با فضای منطقه و دغدغههای مردم آن آشنا شویم. قدمزدن در کوچهباغهای نصرآباد، حس آرامش و طراوت را در وجودمان جاری کرد. هوای پاک و طبیعت زندهاش، خستگی روزمرگی را میشوید و انسان را به تاملی عمیق در ضرورت حفظ این فضا وامیدارد.
صدای مردم، صدای طبیعت
مجتبی قهرمانی، یکی از اهالی نصرآباد، در گفتوگو با ما از وضعیت درختان منطقه سخن گفت:
«درختان اینجا حکم ریه تنفسی اصفهان را دارند. باغداران و مردم برای حفظشان، نیازمند حمایت مسئولان شهری هستند. منطقه ۹ باید از کارشناسان حوزه انهار و فضای سبز بهرهمند شود. ما به آب، سم و امکانات لازم برای نگهداری از درختان نیاز داریم.»
او با اشاره به ارزش درختان کهنسال ادامه میدهد:
«این درختان فقط درخت نیستند؛ آنها میراث اجداد ما و جزئی از هویت محلهاند. مردم نصرآباد با درختان مثل فرزندانشان رفتار میکنند.»
قهرمانی همچنین به یکی از مشکلات مهم منطقه اشاره میکند:
«معابر تنگ و فرسوده، امدادرسانی را در شرایط بحرانی دشوار کردهاند. شهرداری باید برای آزادسازی این معابر، قیمتگذاری منصفانهای داشته باشد تا هم حقوق مالکان رعایت شود و هم منطقه از بنبست فعلی نجات یابد.»
او میافزاید:
«گاهی معابر آنقدر تنگاند که حتی آمبولانس هم نمیتواند عبور کند. نوسازی باید با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی اهالی انجام شود.»
محمد تاجمیر، از دیگر ساکنان نصرآباد، نیز میگوید:
«درختان این منطقه برای ما مثل فرزندانمان هستند. با وجود خشکی زایندهرود و کمبود آب، تمام توانمان را برای حفظ آنها بهکار گرفتهایم.
او با نگرانی از سودجویانی میگوید که درختان را از ریشه قطع میکنند:
«گاهی هم بیاطلاعی از نحوه آبیاری باعث خشکشدن درختان میشود. درختانی که قدمتی صد تا صد و پنجاه ساله دارند، دیگر تکرار نمیشوند. باید جلوی این نابودی گرفته شود.»
همدلی؛ رمز نجات نصرآباد
آنچه در میان صحبتهای مردم نصرآباد جلب توجه میکند، نبود خواستههای شخصی است. همه با نگاهی مسئولانه و دلسوزانه، خود را شریک در نگهداری و احیای منطقه میدانند و آمادهاند در کنار مسئولان برای حفظ این سرمایه طبیعی و فرهنگی گام بردارند.
نصرآباد، اگرچه زخمهایی از گذر زمان بر تن دارد، اما هنوز میتوان آیندهای روشن برایش متصور بود؛ به شرط آنکه صدای مردم شنیده شود و دست حمایت بر شانههایش گذاشته شود.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰