گفت‌وگوی اخبار اصفهان با دکتر پوریا عادلی، رادیوانکولوژیست؛

نسخه‌ای از یک سرطان‌شناس برای بحران اصفهان

معضلات اصفهان همانند توده سرطانی بدخیم، سال‌هاست که عضو به عضو پیکر این کهنه دیار را از کار انداخته و به سرعت در حال پیش‌روی است و چشم‌اندازهای توسعه‌ای را تیره‌تر می‌کند.

معضلات اصفهان همانند توده سرطانی بدخیم، سال‌هاست که عضو به عضو پیکر این کهنه دیار را از کار انداخته و به سرعت در حال پیش‌روی است و چشم‌اندازهای توسعه‌ای را تیره‌تر می‌کند.

به گزارش اخبار اصفهان اکنون دیگر صحبت از توسعه برای شهری که ابتدایی‌ترین ملزومات پیشرفت و آبادانی یعنی «آب» را از دست داده، شاید اتلاف وقت باشد و نمکی بر زخم‌های کهنه. با این حال، به گفته یک پزشک سرطان‌شناس، هنوز می‌توان کالبد اصفهان را از مرگ حتمی نجات داد و شریان رشد و پویایی را در آن به جریان انداخت. آنچه در ادامه می‌خوانید تحلیل‌های دکتر پوریا عادلی، رادیوانکولوژیست، است که در گفتگو با ما انجام گرفت:

اگر بخواهیم بحث توسعه و استان اصفهان که از نفس افتاده است را به جسم یک انسان بیمار که برای زنده ماندن دست و پا می‌زند تشبیه کنیم، چه می‌توان گفت؟ به نظر شما آیا برای چنین بیماری می‌توان آینده‌ای متفاوت و روشن متصور شد؟

حقیقتاً سخن گفتن از توسعه، بی‌تردید، یکی از پیچیده‌ترین مباحثی است که می‌توان در جغرافیای فکری یک جامعه مدرن به آن پرداخت. توسعه، به مثابه موجودی زنده و پویا، نیازمند تغذیه از منابع گوناگون و البته تطابق با محیط متغیر پیرامون خود است. به عنوان یک رادیوانکولوژیست، همواره با این اصل خو گرفته‌ام که برای درمان یک ضایعه، نخست باید آن را به دقت ردیابی کرد، وسعت و عمق آن را سنجید و سپس، بدون تخریب بافت‌های سالم پیرامونی، برای نابودی آن چاره‌اندیشی کرد.

صنایع بزرگ اصفهان، در این تشبیه، همانند بافت‌های سالم و قدرتمندی هستند که سال‌هاست به حیات اقتصادی این سرزمین جان بخشیده‌اند. صنایع فولاد، پتروشیمی و نساجی، استخوان‌بندی اقتصاد منطقه را تشکیل داده‌اند و هرگونه گفت‌وگو درباره آن‌ها باید با احترام به این جایگاه صورت پذیرد.

این نگاه مثبت شما به نقش صنایع در وضعیت کنونی اصفهان هم قابل قبول و از طرفی هم بحث‌برانگیز است:

بله، حتماً سوالاتی ایجاد می‌شود اما بگذارید جواب پرسش‌های احتمالی را یکجا عرض کنم. ببینید؛ همان‌گونه که یک تومور، با ربودن منابع خونرسانی و انتشار سموم، سلامت کل ارگانیسم را به مخاطره می‌اندازد، الگوی ناپایدار مصرف منابع نیز چنین نقشی را ایفا می‌کند. بحران زاینده‌رود و آلودگی هوای اصفهان، در حقیقت، نشانگان (سندروم) همین بیماری هستند.

این‌ها علائم هشداردهنده‌ای هستند که فریاد می‌زنند الگوی کنونی، با دزدی از آینده برای تأمین نیازهای حال، در حال تخریب پایه‌های خود است. در پزشکی، زمانی که با چنین وضعیتی روبرو می‌شویم، به دنبال «درمانی هدفمند» هستیم؛ درمانی که به صورت گزینشی، تنها سلول‌های بیمار را هدف قرار دهد و سالم‌ها را به حال خود بگذارد. در مدیریت بحران اصفهان نیز دقیقاً به چنین رویکردی نیاز داریم. هدف، تعطیلی صنایع نیست؛ هدف، «نوسازی هدفمند» آن‌هاست. این نوسازی، واکسنی است برای پیشگیری از فاجعه‌ای بزرگ‌تر.

راه نجات چیست؟ فراموش نکنیم که صحبت از زمین و هوا و محیط زیستی است که تقریباً همه راه‌ها برای احیای آن مسدود شده است:

نسخه‌ای که می‌توان برای نجات این بیمار تجویز کرد، به‌کارگیری «پرتودرمانی»ای از جنس فناوری‌های نوین است. استفاده از سیستم‌های بازیافت آب در مقیاس صنعتی، بهینه‌سازی فرآیندها برای کاهش مصرف انرژی، و گذار به سمت انرژی‌های پاک، همان پرتوهای درمانگری هستند که می‌توانند بدون نابودی بافت سالم صنعتی، بیماری مصرف ناپایدار را از بین ببرند. این فرآیند، اگرچه پرهزینه و زمان‌بر است، اما هزینه‌ای به مراتب کمتر از پیامدهای فاجعه‌بار ادامه وضعیت موجود خواهد داشت.

یعنی هنوز امیدی هست؟

بله، هرچند با توجه به شرایط و شرح حال فعلی اصفهان، کار سختی است اما نشدنی نیست. این مأموریت تنها از عهده یک نهاد یا یک گروه برنمی‌آید. همان‌گونه که درمان یک بیماری سخت، نیاز به یک «تیم چندتخصصی» (مولتی‌دیسپلینری) متشکل از انکولوژیست، جراح، پرستار و مددکار دارد، درمان بیماری توسعه ناپایدار اصفهان نیز نیازمند همگرایی و عزم ملی است؛ همکاری دولت مرکزی برای تأمین منابع و تدوین قوانین حمایتی، اراده جدی مدیران صنعتی برای اجرای طرح‌های نوسازی و همراهی مردم برای عبور از این دوره گذار دشوار. در نهایت، باید به خاطر سپرد که توسعه واقعی، توسعه‌ای است که نه بر دوش گذشته سوار شود، نه آینده را به گروگان بگیرد.

از منظر سرطان‌شناسی و تشبیه انجام شده، آینده اصفهان را چگونه می‌بینید؟

در پاسخ به این سوالتان بهتر است بگویم: آینده اصفهان در گرو توانایی ما در تشخیص به موقع بیماری و تجویز نسخه‌ای دقیق، علمی و شجاعانه برای درمان آن است. این نه یک انتخاب، که یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر برای بقا است.