سفر و دونده دو فانوس درخشان جشنواره کودکان و نوجوانان
روز سوم جشنواره در نخستین سانس صبحگاهی با فیلم «سفید برفی» ساخته محسن یوسفی آغاز شد. بازخوانی قصهای جاودانه که با نغمهای تازه بر پرده نشست. کودکان با چشمانی خندان بار دیگر دیدند که چگونه مهربانی بر تاریکی چیره میشود. سکوت پرهیجان سالن و نگاههای پرنور تماشاگران، لحظهای دوباره قصه را جاودانه کرد.
در ادامه، فیلم «شهر آرزوها»به کارگردانی محمد متین اوجانی سالن را غرق در رنگ و نور کرد. قهرمانان قصه کودکان را با خود به سفری رویایی بردند و نوجوانان با لبخندهایی امیدوار سالن را ترک کردند. در میانهی این شور، نشست رسانهای ویژه خبرنگاران کودک و نوجوان برگزار شد. این نشست فرصتی بود تا کودکان علاقهمند به رسانه، پرسشهای خود را مطرح کنند و پاسخهایی صمیمی دریافت کنند. اهمیت چنین نشستهایی نه تنها در انتقال دانش رسانهای، بلکه در پرورش جسارت، پرسشگری و روحیهی گفتوگو در نسل جوان است؛ نسلی که شاید فردا خود روایتگران قصههای سینما باشند. این نشست، به شکلی عملی نشان داد که چگونه میتوان از همان سنین کودکی علاقهمندان را با مسئولیت و اخلاق حرفهای رسانه آشنا کرد.
به گزارش اخبار اصفهان اما نقطهی درخشان روز سوم با نمایش دو اثر مهم تاریخ سینمای ایران رقم خورد. نخست، فیلم «سفر» ساختهی بهرام بیضایی که بیش از یک روایت سینمایی، تجربهای فرهنگی و هویتی بود. تصاویر بیضایی همچون شعری تصویری، پرسشهای عمیقی را در ذهن نوجوانان برانگیخت و نگاه آنان را به پرسش از ریشهها و هویتشان کشاند.
پس از آن، نوبت به شاهکار«دونده» ساختهی امیر نادری رسید؛ فیلمی که با قصهای ساده اما جهانی، شور و شوقی بیپایان آفرید. داستان تلاش نوجوانی برای زندگی بهتر، تماشاگران را به وجد آورد و سکوت سنگین سالن در بسیاری از صحنهها، نشان از تأثیر عمیق اثر داشت. «دونده» فراتر از یک فیلم، سرود امید و استقامت بود؛ نشانی از اینکه چگونه میتوان با گامهایی استوار بر مسیر زندگی پیش رفت.
روز سوم جشنواره با اکران فیلم «چشم بادومی» به کارگردانی ابراهیم مختاری به پایان رسید؛ روایتی آرام و شاعرانه که با نگاه یک کودک بر پرده نشست. اثری که همچون قطعهای موسیقی نرم، دلها را نوازش داد و سالن را در سکوتی آرام فرو برد.
روز سوم جشنواره، آیینهای چندوجهی از دنیای کودکان و نوجوانان بود؛ از افسانهی بازآفرینیشدهی «سفید برفی» تا رنگ و نور «شهر آرزوها»، از اندیشههای ژرف بیضایی در «سفر» تا سرود تلاش و امید نادری در «دونده»، و از شاعرانههای لطیف «چشم بادومی» تا تجربهی منحصر به فرد نشست رسانهای برای کودکان. این نشستها نشان دادند که جشنواره تنها محلی برای تماشای فیلم نیست، بلکه مدرسهای زنده برای آموزش و تمرین پرسشگری، گفتوگو و رسانهورزی است.
روز سوم به ما یادآوری کرد که سینما نه فقط سرگرمی، بلکه پلی برای اندیشیدن و رشد کردن است. کودکانی که امروز با نگاههای پرشور از سالنها بیرون آمدند، فردا شاید فیلمسازان، نویسندگان و خبرنگاران آینده باشند؛ نسلی که با قصهها، هم امید را میآموزد و هم قدرت تغییر جهان را در دل میپروراند. جشنواره در این روز بار دیگر ثابت کرد که سینمای کودک و نوجوان، بیش از هر چیز، عرصهای برای پرورش خیال، امید و اندیشه است؛ چراغی که آینده را روشن میکند.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰